Thursday, March 18, 2010

داوود سليماني سال نو را در اوين به سر مي برد

دكتر داوود سليماني سال جديد را در اوين به سر خواهد برد
حسين سليماني ، برادر داوود سليماني با بيان مطلب فوق افزود عليرغم قول مساعد قاضي صلواتي در روز دادگاه وتاكيد ايشان مبني بر امكان مرخصي ايشان پيش از سال نو تاكنون هيچگونه خبري از آزادي ايشان نيست و به رغم پيگيري هاي مكرر خانواده ايشان و دكتر رهامي ، وكيل مدافع دكتر سليماني با مرخصي ايشان موافقت نشده و داوود سليماني سال نو وعيد نوروز را به جاي حضور در جمع خانواده در اوين به سر خواهد بردلازم به ذكر است بيش از 275 روز از بازداشت غير قانوني دكتر داوود سليماني ميگذرد و عليرغم گذشت حدود يكماه از برگزاري دادگاه ، ايشان در بلاتكليفي به سر مي برد

Wednesday, February 24, 2010

برگزاری دادگاه دکتر سلیمانی


دادگاه دکتر داوود سلیمانی به طور غیر علنی و با حضور وکیل ایشان، آقای دکتر محسن رهامی روز دوشنبه 88/12/3 و با ریاست قاضی صلواتی برگزار شد. پس از پایان دادگاه، به خانواده او اجازه حضور در دادگاه و گفتگو با دکتر سلیملانی و قاضی صلواتی داده شد. خانواده، خواهان مرخصی دکتر سلیمانی از زندان بودند که قاضی صلواتی قبول وثیقه را منوط به انشای رای نمود.و ضمنا اظهار امیدواری نمود که پس از مطالعه کامل پرونده و دریافت لایحه ی دفاعیه ی وکیل، امکان تبرئه ایشان نیز وجود دارد.

Thursday, February 18, 2010

سوم اسفند دادگاه داوود سليماني

دوشنبه سوم اسفند دادگاه دكتر داوود سليماني در شعبه 15 دادگاه انقلاب به رياست قاضي صلواتي برگزار خواهد شد. دكتر محسن رهامي ، وكيل داوود سليماني ضمن اشاره به مطالب فوق از اجازه دادگاه جهت حضور وكيل در جلسه محاكمه نيز خبر داد.
گفتني است دكتر داوود سليماني عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت به اتهام "تشویش اذهان عمومی ازطریق نشر اکاذیب " و " اقدام علیه امنیت ملی" از 26 خرداد ماه بازداشت و تاكنون در زندان اوين بوده است

Sunday, January 17, 2010

دلنوشته هاي يكي ازدانشجويان دكتر داوود سليماني به استاد دربندش

برای داوود سلیمانی و غربت این روزهایش

ترم دوم سال 82 ، در درس تفسیر قرآن، چند دانشجوی بسیجی که از بد حادثه مجبور به انتخاب آن کلاس شده بودند، از اول با توهم مناظره با یکی از اعضای جبهه‌ی مشارکت پا به کلاس گذاشتند. جلسات اول، هر حرف و نکته‌ی تاریخی و شأن نزولی را طعن و کنایه می‌پنداشتند و موضع می‌گرفتند که استاد چرا تفسیر قرآن را با سیاست آمیخته‌اند و چرا گرایش‌های سیاسی‌شان را در تدریس وارد می‌کنند و آسمان به ریسمان می‌بافتند و حدیث و روایت و... استاد اما چنین نبود، با آرامش تمام حرف‌هایشان را می‌شنید و جواب می‌داد با آنکه منظورشان را خوب می‌دانست. نشان به آن نشان که میانه‌ی ترمْ نرسیده ساکت شدند و کلاس که تمام شد یکی‌شان صادقانه گفته بود حیف که تمام شد؛ و این از آنجا بود که شیرینی و جذابیت و صداقت و عمق سخنان او دلنشین بود و سبک تدریس او آمیزه‌ای از سنت کلاسیک تفسیر و هرمنوتیک مدرن و پژوهش‌های نقد تاریخی و کاملاً روزآمد. اتاق دکتر سلیمانی در طبقه‌ی چهارم ساختمان قدیم دانشکده الاهیات دانشگاه تهران، باز بود به روی دانشجویانی که هراس داشتند از پرسش سوالات خود؛ که انگار پرسش از قرآن و تاریخ اسلام جرمی بود نابخشودنی. و او همیشه جوابگو و پرانرژی و خلاق روبروی جوانان ایستاده بود.
حالا ماه‌هاست استاد ما، با آن چهره‌ی رنجور و صبور، در زندان حکومتی است که پابه‌پای مردم برای برپایی آن تلاش کرد و دوشادوش رزمندگان در جبهه‌ها به حفاظت از آن ایستاد و پس از آن هم چه در دانشگاه و چه حزب و هر جای دیگر، مدافع پایدار انقلاب و امام و اصلاحات ماند؛ حالا ماه‌هاست که خانواده‌ی رنج‌دیده‌ی او و دانشجویان‌اش از شنیدن طنین محزون صوت داوودی او محروم شده‌اند؛ حالا ماه‌هاست که آن اتاق و سالن آن طبقه، گاه‌گاه محل مکث و نگاه حسرت‌بار و دریغ استادان و دانشجویانی است که لحظه‌ای درنگ می‌کنند و می‌گذرند و تا اعماق وجودشان را این سوال پر می‌کند که چرا؟ سوال بی‌جوابی که هر روز در جای‌جای این میهن غم‌زده تکرار می‌شود. چرا او؟ او که تنها یک حکومت ضد قرآن و ضد اهل‌بیت و ضد شهادت و ضد دین و ضد آگاهی و روشنگری می‌توانست دست به بازداشت‌اش دراز کند. او که هیچ‌گاه نشد که در نقدهایش جانب انصاف را فرو بگذارد، نشد که بوی افراط و رادیکالیسم را حس کند و برنیاشوبد، نشد که از امام و شهدا نگوید، نشد که ظلم را ببیند و سکوت کند، نشد که پشت دانشجو را خالی کند، همان‌طور که مردانه در 18 تیر تا آخر در کنار دانشجویان ایستاد، همان‌طور که پشت‌گرمی همه‌ی بچه‌های انجمن اسلامی دانشگاه تهران و دانشکده‌ی الاهیات بود.
حالا تازه پس از 7ماه اعلام کرده‌اند که پرونده‌ی او و چند تن دیگر متهمان! به دادگاه ارسال شده است، تا همگان ببینند که دستگاه قضا و قضاوت اسلامی با چه سرعتی به سمت پرتگاه ظلم و بی‌عدالتی در حرکت است.


علي فلاحيان

http://shabanehayekaviri.blogfa.com/post-19.aspx

Thursday, January 14, 2010

پرونده داوود سليماني به دادگاه ارسال شد


پرونده داوود سليماني به همراه عيسي سحرخيز، مهدي محموديان ، آذر منصوري و 4 نفر ديگر از زندانیان حوادث اخير با صدور کيفرخواست به دادگاه ارسال شد.
به گزارش روز چهارشنبه پايگاه اطلاع رساني دادسراي عمومي و انقلاب تهران پرونده متهمان ياد شده در پي رسيدگي و تکميل تحقيقات به دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارسال شده است.
اسامي اين متهمان عبارتند از "داوود سليماني" ، "محمدرضا رجبي" ، "عيسي سحرخيز" ، "آذر منصوري" ، " مهدي محموديان"، "هادي عرب قبادي" و " اميرعلي آقاياري" مي باشد
محاکمه اين متهمان با حضور وکلاي آنان و نماينده مدعي العموم در دادگاه مورد رسيدگي قرار خواهد گرفت

Sunday, December 27, 2009

نامه خواهر داود سلیمانی به برادر دربندش:از دردهایت برایم بگو

خانم زهرا سلیمانی خواهر دکتر داوود سلیمانی نامه ای خطاب به برادر دربندش نوشته است
متن این نامه به شرح زیر است
السلام و علیک یا ابا عبدالله الحسین به نام خالق یکتا بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب خواهر دکتر داوود سلیمانی دلم گرفته بود. خواستم بعد از شش ماه دوری از برادرم با او قدری درد و دلی کرده باشم، شاید در هجران و فراق قدری تسکین یابد و صدای این بغض و فراق به گوش زندانبان ها رسیده و قدری با خود بیاندیشند
برادرعزیزم
یادت هست هنگامی که شما سرباز بودید امام خمینی اعلامیه ای صادر کرد که سربازان رژیم پهلوی به خود آیند و از تن دادن به دستورات سران خود بپرهیزند.شما در آن زمان در زنجان خدمت می کردید با مشورت پدر بزرگوارمان حاج احمد آقا از پادگان فرار کردی و به شهر طبس گلشن رفتی تا به حرف امام و رهبر عزیزمان عمل کرده باشی. آیا آن روزهای پر اضطراب یادت هست. بعد از پیروزی انقلاب که رهبر عزیزمان امام خمینی بانی آن بود چقدر خرسند و راضی به دنبال کار سربازیت رفتی و سپس وارد کمیته انقلاب اسلامی شدید و در کنار آن در دانشگاه مشغول خواندن درس الهیات شدید. یادت هست وقتی که دشمن بعثی به خاک ایران عزیزمان حمله کرد با پیام رهبر عظیم الشان انقلاب با برادرانت عازم جبهه های حق علیه باطل شدید. یادت هست که همیشه در هنگام مرخصی از جبهه چگونه از رشادت های همرزمانت و زنده یاد شهید چمران سخن می گفتی؟ مدتها شما و دیگر برادرهایم در جبهه بودید و مادر و پدرمان دل نگران شما
گاهی تک تک به مرخصی می آمدید و مادر و پدر را از نگرانی در می آوردید. یادم هست زمانی را که شما و دیگر برادرانمان و همسرم در جبهه بودید. مادر و پدر کارشان دعا به درگاه خدا بود که شما پیروز و سالم برگردید و هر گاه که شما به مرخصی می آمدید برق شادی و رضایت در چشمان آنان می درخشید
داوودم عزیزم
آیا روزهای پر اضطراب آخر جنگ یادت هست که شما در جبهه بودید که خبر دار شدید ابولقاسم برادرمان با شروع عملیات مرصاد در شلمچه مورد حمله خمپاره های بعثی قرار گرفته و به شهادت رسیده و شما برادر دلسوخته به اهواز رفته بودید تا پیکر برادرت را که تقریبا متلاشی شده بود مشایعت کرده و برای پدر و مادرمان به تهران بیاورید. آیا آن روزهای سخت یادت هست؟ چه شده که حال این گونه در بند هستی؟ چه چیزی در این گذشت زمان عوض شده؟ آیا همه اینها ایثار و فداکاری برای جامعه و مملکت اسلامی نیست؟ آیا در این گذشت زمان چیزی اشتباه بوده است؟ چه چیز؟ همدلیتان با رهبرمان، رزمتان، شهادت برادرمان، دلسوزی برای مملکت و دین مان که حال شما باید اینگونه در بند باشید.
برادر عزیزم
قلبم مالامال از درد و هجران است خدا را شکر می گوییم که بعد از شهادت قاسم پدر ومادرمان را از دست دادیم چون اگر آنها بودند این فراق را به هیچ عنوان تاب نمی آوردند. داوودم من و دو خواهر دیگر و برادرانت و همسر و فرزندانت به هیچ وجه نمی توانیم این دوری را تحمل کنیم وای به حال پدر و مادرمان. راستی یادت هست زمانی که ابولقاسم شهید شده بود حسین برادر بزرگمان خوابی از امام دیده بود. تعبیر آن این بود که شما پنج برادر خمستان را از برادری به خداوند متعال داده بودید حال این اسارت چه تعبیری دارد؟
داوودم، برادر دوست داشتنی ام
از دردهایت برایم بگو.بگو ببینم آن صداهایی را که در سر و گوشت بود که دکتر زندان گفته بود به خاطر صد و بیست و شش روزی است که در انفرادی به خاطر نبودن امکانات شدت یافته بود در زندان عمومی التیام یافته است ؟می دانم که هیچگاه از دردهایت برای مان نمی گویی چون دوست نداری خانواده ات را نگران ببینی
داوودم
برایت دعا می کنم و این روزها سعی می کنم پی در پی زیارت عاشورا را برایت بخوانم چون می دانم این دعا برای شما به دلیل آن که مداح اهل بیت و روضه خوان سید الشهدا هستی کار ساز و مرحم است .راستی داداشم بر نامه مسجد محل همچنان چون سالهای قبل به قوت خود باقی است . هیات امام حسین صبح عاشورا مقابل منزل مان می آید و یادی از آن پیرو غلام اهل بیت ( پدرمان )می کند. حال وهوای عاشورایی امسال هم در کوچه ما می پیچد. فقط جای شما مرید آقا و نوحه خوان او در این هیات خالی است. همه دوستان و فامیل از جمله خانواده دعا می کنیم که شما بیایید تا مانند سالهای قبل شاهد نوحه خوانی شما باشیم
داوودم، عزیزم دوستت داریم و همواره برای سلامتی و آزادی ات دعا می کنیم
والسلام، به امید دیدار مجدد
خواهرت زهرا
آشتی دادن میان مردم از هر نماز و روزه ای با ارزش تر است .( امام علی نهج البلاغه نامه ی 47

Tuesday, December 8, 2009

برگزاری نمازجماعت اعتراضی دربند350 با پیش نمازی داوود سلیمانی

سیاسیون بند ۳۵۰ اوین در اعتراض بر فشار های وارد بر فضای آکادمیک و سرکوب و بازداشت دانشجویان در آستانه ۱۶ آذر ، دو شنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۸ را در روزه اعتراضی به سر بردند
در این روز به دلیل توهین پیش نماز زندان به جنبش سبر ، نماز جماعت اعتراضی در این بند با پیش نمازی "داوود سلیمانی" نماینده تهران در مجلس ششم بر گزار گردید که با تهدید مسئولین مواجه شد